۰۲۱-۸۸۴۴۳۸۳۳
مدگرایی و مد در ایران از زمان قاجار و با سفر ایرانیان به غرب آغاز شد. در آن زمان درباریان به دنبال توسعهٔ روابط دیپلماتیک با قدرتهای اروپایی طی سفر به اروپا برای نخستین بار با پوششهای غربی آشنا شدند، همچنین دانشجویانی که برای ادامهٔ تحصیل به اروپا رفته بودند نیز زمینهٔ تغییر دیدگاه نسبت به سبک پوشش را فراهم آوردند.
پیش از دورهٔ قاجار اطلاع از لباسهای اروپایی در میان زنان ایرانی محدود بود. عمدهٔ اروپاییان، دیپلماتها، سربازان و تاجرانی که به اصفهان(پایتخت صفویان) سر میزدند مرد بودند، طبیعتاً آنها جامه اروپایی بر تن داشتند اما زمانی که لازم بود لباس ایرانیان را میپذیرفتند. جامه زنان اروپایی از طریق تصاویر وارداتی از زیباییهای مد روز شناخته میشد. تصاویری که همزمان توسط هنرمندان ایرانی که تخصصشان در نقاشی از چهره برای آلبوم مشتریهایشان بود، گرتهبرداری میشد.[۵۷]
نقطهٔ شروع مدگرایی زمانی بود که بانوی ارشد فتحعلی شاه طی یک مهمانی دربار با "الیزابت مک نیل" همسر "جان مک نیل" آشنا شد. الیزابت مک نیل در آن مهمانی لباس ساتن سپید، تزئین شده با چینهای توری و همچنین ردای قرمز ابریشمی بر تن داشت که در تضاد با لباسها و جواهرات با شکوه و پر زرق و برق خانمهای درباری بود. اما همین لباس ساده چشم بانوی اول دربار ایران را گرفت و نقطه شروعی شد بر تغییر لباس زنان دربار قاجار.
بعدها در سال ۱۸۵۰ میلادی، "لیدی شیل" با ملک جهان مادر ناصرالدین شاه دیدار کرد. او شرحی شگرف از لباسهای دربار نوشت و در یادداشتهایش آورد که چقدر لباسهای ساده اروپایی وی خانمهای قجری را هم زمان مجذوب و متحیر کرده بود.
در زمان سلطنت ناصرالدین شاه و به واسطهٔ نفوذ دخترش تاج السلطنه که تحصیل کردهٔ اروپا بود و از آزادی زنان ایران پشتیبانی میکرد باعث ورود مد روز در سبک اروپایی به ایران شد. تا جایی که وی برای نامزدی و عروسی اش لباسی ساخته از ابریشم صورتی با ساتن سفید پوشید که با تور سر به سبک عروسهای اروپایی کامل میشد؛ دیگر زنان درباری نیز لباسهایی به سبک دههٔ ۱۸۷۰ میلادی میپوشیدند که خط یقهشان دکولته(یقه باز) بود.
اندازهٔ دامنهای سنتی متفاوت بود، اما طبق مد دههٔ ۱۸۶۰ میلادی در ایران، دامنها کوتاه و جنس شان ضخیم شده بود و "شلیته" نامیده میشدند،[۵۸] تا اینکه ناصرالدین شاه در جریان سفر به پاریس و دیدن رقصندگان باله مدل دامن آنها را به زنان دربار معرفی کرد. لباس زنان دربار، اوایل ترکیبی از نیم تنه (ژاکت) های تنگ با آستینهای بلند بود با شلواری که به شکل زنگوله تا زانوها میرسید، همهٔ لباسها از پارچه زربفت ابریشمی و مخمل ساخته شده بودند. یک شال معمولاً صورت را در بر میگرفت و زیر چانه گره زده میشد. بسته به وضعیت پوشنده لباس مقدار زیادی از جواهرات نیز آویخته میشد.
تغییرات در لباسهای سنتی بصورت تدریجی از اواسط قرن نوزدهم شکل گرفت و شامل شلوارهای کوتاهتر، و دامنهایی در اندازه و ضخامتهای مختلف بود که روی شلوارهای تنگ یا جورابهای نازک پوشیده میشد. معرفی جامه اروپایی به زنان دربار تدریجی بود و از اواخر قرن نوزدهم شروع شد که شامل انطباق با سبک سنتی است. برای نمونه کتها با دکمه بسته شدند و خط یقه V شکل داشتند. لباسهای بلند با کمر تنگ و دامنهای ضخیم که زیر کت پوشیده میشد. شنلها روی کت پوشیده میشد و برخی مواقع رداهای طرح اروپایی به جای چادر در لباسهای بیرون از خانه استفاده میشد.
تاثیرگذارترین پیش قراولان مد در میان زنان دربار قجر به طور مستقیم دارای خویشاوندی با شاه بودند، بنابراین در بالاترین جایگاه اجتماعی بودند و واکنش به این تغییرات تا حد زیادی بسته به رویکرد شوهران آنها بود که آن هم نسبت به تحصیلات زنان و آداب اروپایی متفاوت بود. مردان محافظهکار دگرگونی در لباسها را میتوانستند بپذیرند اما به اصرار به زنان برای ماندن در خانه و دنبال نکردن حرفه ادامه میدادند. تاجالسلطنه که از امتیاز ثروت و نفوذ برخوردار بود، بیوقفه با شوهرش مخالفت میکرد، آن چنان که لباس اروپایی را به عنوان نشانه رهایی بر تن میکرد و برای آزادی زنان ایرانی فعالیت میکرد.
در آن زمان لباسها توسط خیاطها و سازندگان لباس حرفهای دوخته میشد، توسط ندیمان ماهر و همچنین خانمهایی از اندرونی. خیاطها در مغازه خودشان در بازار و همچنین برای امور خصوصی کار میکردند. خیاطهای مخصوص متدهای اروپایی در برش و دوخت لباسها را استادانه تعلیم دیده بودند تا مقامات مرد در دربار آنها را بپوشند. زنان دربار نیز به خدمات دوزندگان اختصاصی لباس که به کاخ سر میزدند اعتماد داشتند. دختران در حرمسرا هنر گلدوزی برای تزئین لباس و منسوجات خانگی را آموزش می دیدند و استاندارد کار هایشان بالا بود. افزون بر آن قلاب دوزان حرفهای هم بودند که روی طلا و ابریشم کار میکردند. با توجه به دسترسی شان برای تامین پارچه و طراحی و میزان آموزش شان، دوزندگان قادر بودند ذائقه زنان دربار را با سبکها و تزئینهای جدید تحت تاثیر قرار دهند.[۵۹]
با آغاز دورهٔ پهلوی الگو سازی از مظاهر پیشرفت به اوج خود رسید، پس از ورود ملکه ثریا(ملکه افغانستان) بدون حجاب به ایران و سفر رضا شاه به ترکیه و دیدار با آتاتورک و دیدن زنانی که بی حجاب بودند و مانند مردان کار میکردند و دیگر مظاهر غرب، تصمیم به ایجاد یک مدرنیزاسیون اجباری گرفت؛ گرچه جرقههای کشف حجاب در همان اواخر دورهٔ قاجار خورده بود اما این رضا شاه بود که دستور به کشف حجاب زنان داد، وی همچنین دستور داد مردان به جای لباسهای سنتی لباس متحدالشکل بر تن کنند که شامل کت و شلوارهای غربی بود، همچنین مردان به جای کلاه شاپو، دستار و عمامه باید کلاه پهلوی بر سر میکردند، زنان نیز به جای روبنده، پیچه، چادر و روسری میتوانستند از کلاه فرنگی استفاده کنند اما داشتن حجاب ممنوع بود.
یکی از کسانی که در تغییر سبک پوشش زنان تاثیر بسزایی داشت و از حامیان کشف حجاب بود، وزیر قدرت مند دربار، عبدالحسین تیمور تاش بود که در جلسه کابینه در سال ۱۳۱۲ واردات کلاههای زنانه از خارج از کشور را قانونی کرد.
پس از ۱۷ دی ۱۳۱۴ ه. ش (۱۹۳۵) تبعیت از لباسهای مد روز پیگیری شده و خانمها پوشاک خود را از روی مجلههای مزونهای اروپایی که بهصورت فصلی یا سالیانه بود، تهیه میکردند و از تغییرات رنگ و فرم لباس با خبر شده و از آنان پیروی میکردند.
در زمان سلطنت محمدرضا شاه از سال ۱۳۲۰ تا ۱۳۵۷ ه. ش به دلیل افزایش ارتباطات با کشورهای غربی و آمریکایی سیر تحول لباس و همگون شدن آن با البسه خارجی بیشتر شد.
مد لباس در دههٔ ۲۰ شمسی شامل لباسهای جلو بسته و جلو باز با یقهٔ انگلیسی بزرگ و سرشانههای پهن و کمرهای تنگ و چسبان بود، دامنهای گشاد و پیلی دار که قدشان تا زانو بود، اما در اواخر این دهه قد دامنها دوباره بلند شد. در دههٔ ۳۰ تنوع سبکهای لباس بالا رفت و در دههٔ بعدی دامنهای چین دار و پلیسه، کت و شلوارهای پاچه گشاد، دوپیس و... از سبکهای طراحی لباس مرسوم بودند، جنس غالب پارچههایی که در طراحی مد آن زمان به کار میرفت ژرسه و تریکوبود، و طرحها چهار خانه، راه راه و جناقی بودند.
در دهه ۵۰ جورابهای خط دار به بازار عرضه شدند و سبک طراحی فرانسوی که شامل دامنهای ماکسی، میدی و مینی بود، همچنین انواع کت و دامن دوپیس و جلیقه وارد ایران شدند، همچنین در این دهه فرح پهلوی البسه آراسته یه سوزن دوزی را در دربار باب کرده بود، از مشاهیر سوزن دوزی آن زمان میتوان به مهتاب نوروزی اشاره کرد.[۶۰]
در آن دوره شهرهای بزرگ بهدلیل خصوصیات اجتماعی و اقتصادی و ارتباطات فرهنگی همیشه محل صدور مد و لباس به شهرهای کوچک و حتی روستاها بودند. دو نیروی مؤثر در گسترش مد و مدگرایی، زنان و جوانان بودند؛ در دهه ۵۰ این دو نیروی مؤثر با تمام قوا به دنبال مد بودند، مد و لباس ایرانی در دهه ۵۰ تحت تاثیر دهه ۷۰ میلادی غرب، دچار یک تحول بزرگ شد. در دهه ۵۰، مجلات و ژورنالهای غربی سهم عمدهای در مدگرایی جامعه به عهده داشتند، جریان رسمی نشریات وابسته به رژیم پهلوی مثل "زن روز"، "اطلاعات جوانان" و... این موج را تقویت میکردند، از سوی دیگر گروههای پانک، هیپیها، آرایش موی مخصوص بیتلها، جوانان شهرنشین ایرانی را تحت تاثیر قرار داده بود.[۶۱]
بعد از انقلاب 1357 و کاهش فراگیری مد و فرهنگ غربی در سطح جامعه و حتی در شهرهای بزرگ، فرهنگ پوشش ایرانیان نیز دچار تحول شد. میل به سادهزیستی، دوری از مد و جنگ ایران و عراق ، باعث شدند مد در دهه ۶۰ شمسی به حاشیه برود، لباس زنان در این سالها به مانتو و چادر و لباس مردان به شلوارهای پارچهای گشاد و پیراهنهای ساده تغییر یافت. لباس رسمی و اداری در این سالها هم کت و شلوار بدون کراوات بود. دهه ۶۰، کراوات بهعنوان نمادی از فرهنگ غربی به حاشیه رفت و به اقشار خاصی از جامعه منحصر شد.[۶۴]
با پایان جنگ و از میان رفتن الزامات خاص اقتصادی و سیاسی آن و آغاز دوره تاثیر همه جانبه رسانههایی چون ویدئو و ماهواره، دوباره موج مدگرایی در جامعه آغاز شد. کاهش سختگیریها و افزایش واردات البسه خارجی هم در تشدید این فضا مؤثر بود. دهه ۷۰ کمکم شلوارهای پارچهای جای خود را به جینهای تنگ داد و پیراهنهای معمولی مردانه به تیشرت تبدیل شد. مدلهای مختلف روسری و مانتو و تنوع در این حوزه، اتفاق مهم لباس زنانه ایرانی در دهه ۷۰ بود. برای مثال میتوان به مدل مانتوی خفاشی اشاره کرد.
سرعت تحول مد در دهه ۸۰ به علت ظهور اینترنت در خانههای مردم بسیار بالا بود، به طوری که شاید هر سال یک مد در جامعه میآمد و برچسب "دمده" یا "از مدافتاده" به لباسهای نهچندان کهنه داخل کمدها میخورد. مانتو فروشیها آنقدر زیاد و متنوع بودند که قیمت آن کمتر با افزایش روبهرو میشد و جزو متنوعترین و ارزانترین تنپوشهای دهه ۸۰ بودند.[۶۵]
در اواخر دههٔ هشتاد آشفتگی بازار پوشاک دولت مردان ایرانی را متوجه کرد که تا کنون از این عرصه و سیع رقابتی غفلت کردهاند و آنان را وادار کرد تا به طراحی لباس به عنوان یک ابزار فرهنگی توجه داشته باشند و به همین جهت ساماندهی مد و لباس به وزارت ارشاد واگذار شد. این وزارت خانه با برگزاری مسابقهٔ طراحی مد و لباس فجر هنرمندان را به رقابت کشاند و برای اولین بار در ایران طراحی مد و لباس به عنوان یک هنر در کنار هنرهای دیگر مطرح شد. پس از آن و در آغاز دههٔ نود شوهای زندهٔ لباس و انواع نمایشگاهها فرصت پیدا کردند خود را به عرصهٔ ظهور برسانند و حتی مؤسساتی در زمینهٔ پژوهش پوشاک ایرانی به ثبت رسیدند. مؤسسه ی مانا هنر ایرانیان از اولین مؤسسات ثبت شده در این زمینه است .
.